Thursday, November 25, 2010

نیستی !!

یادته ؟ یادته من خیره بودم به درخت خرمالو ؟


 یادته چقدر خنگ بودم اون روزا ؟؟! یادته چقدر سرد بود و من بی خیال همه دنیا با یه لا پیرهن واستاده بودم او یه دونه خرمالو رو روی آخرین شاخه درخت نگاه میکردم .. یادته میگفتی مثل بچه احمق های خنگ شده بودی با اون نگات ..
 انگار که نمیخواستم از خیر اون یه دونه خرمالو هم بگذرم ...
یادته هندس فریمو کش رفته بودی ؟! یادته من و تو حتی سلام هم نداشتیم باهم ، چطور با خودت کنار اومدی که برش داری و به من نگی ...
یادته میگفتی دلیل آشناییمون میخواستی باشه ؟
!یادته پولیورتو دادی بهم که سردم نباشه و با خیال راحت نگاه کنم اون خرمالو رو ؟!
 یادته چقدر قهقه میزدم ؟ یادته از خنده ی من خندت میگرفت ؟
 یادته کل راه پیاده میومدیمو وقتی تاکسی زیر پامون ترمز میزد بهش پوزخند میزدیمو میگفتیم اومدیم که راه بریم .. اومدیم که دست همو بگیریم ؟ اومدیم که خیس بشیم ..
میخوام ببینم یادت هست موقع خواب بهم میگفتی خجالتی ؟
 یادته خورشید لامسب از پنجرت که سلام می داد ما به فحش میکشیدیمش ؟
یادت هست تو زمستون پنجرت از این سر تا اون سر باز بود باز میگفتم گرمه ؟!
یادته سر سفره غذا نمیخوردم مگر اینکه تو لقمه می گرفتی برام ؟!
یادته همیشه انگشت تو رو هم گاز میگرفتم باش و خنده میکردی میگفتی خل نکن انگشتمو کندی و دفعه بعد خودت انگشتتو میذاشتی که باز گازش بگیرم ؟ ؟!
یادته همیشه به موهات حسودی میکردم ؟!! یادته وقتی داشتم شونشون میکردم یه سره فحش میدادم خدارو که چرا موهات اینقدر خوشگله ؟
یادته رو پات میخوابیدم بعد که سرمو میذاشتی رو بالش بیدار میشدم ، میگفتم چرا ؟ میگفتی پاهام خواب رفت بیشرفـــ ؟!میدونی همه چیز الان تغییر کرده .. هر کی دورمون بود با جفتش پریده ..
اونم چه پریدنی ..
نیستی که ببینی ..
آی نیستی که ببینی تک و تنها جه جونی میدم با غم و غصه ...
نبودی که رفتنت رو ببینی ...
نیستی که ببینی وقتی کسی نیست برات لقمه بگیره چه حالیه ... 
نیستی که ببینی هر تاکسی بهم میرسه بهش نه نمیگمو سوار میشم ..
نیستی که ببینی حتی تو تابستون هم سردمه .. 
نیستی دیگه بی معرفت ، نیستی ..
نیستی که ببینی درخت خرمالو رو از ته زدن ... 
نیستی که ببینی چطوری روزها به تنه ی قطع شده اش خیره میشم ...نیستی ..
بدجورم نیستی !!
کاش گوشیم هیچ وقت هنس فری نداشت !!

No comments:

Post a Comment