Monday, December 27, 2010

خداوند ..

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید !
که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود !
و در جاده ای نیمه روشن و تاریک راه می رفت !
مرد جلو رفت و از فرشته پرسید : « این مشعل و سطل آب را کجا می بری ؟
فرشته جواب داد : « می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم
و با این سطل آب ، آتش های جهنم را خاموش کنم !!
آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد ؟

Tuesday, December 14, 2010

من همان مردی هستم که روزی ؛
به دخترت نشانم میدهی و میگویی :
من روزگاری این مرد را دوست داشتم ؛
اگر از تو پرسید چه شد که از یکدیگر جدا شدید...؛
بگو تقصیر خودش بود !
!!... دیوانه بود
!!... نشانه اش هم این است که او هنوز هم عاشق من است