Tuesday, February 21, 2012

اشتباه

دیشب رفته بودم خرید ، ماشینم رو جرثقیل زد برد پارکینگ ..
اومدم دیدم نیست ، رفتم تا پارکینگ که بیارمش بیرون ، 
گفتن دیروقته ، نمیشه ، برو فردا صبح بیا
یه نگاه بهش کردم ، بین اون همه ماشین تک تنها مونده بود ،
هی بهم میگفت منو ببر با خودت ، منو ببر با خودت ،،، اما نتونستم !
صبح که داشتم میرفتم ، 
حس پدری رو داشتم که داره میره پسرش رو از بازداشگاه بیاره بیرون ،
وقتی آوردمش بیرون احساس کردم دیگه اون ماشین سابق نیست ، 
یاغی شده ، پرخاشگر شده ..
سعی میکنم این اشتباه رو دیگه سر بچه م تو زندگی آیندم مرتکب نشم !

No comments:

Post a Comment